پلنوم سازمان جوانان حکمتیست و کناره گیری از این سازمان، نوامبر ۲۰۰۵، مصاحبه‌ای با نشریه جوانان حکمتیست

 

فواد عبداللهي: پلنوم سازمان جوانان هفته گذشته برگزار شد. پلنوم را شما فراخوان داديد. دليل اين فراخوان چه بود؟ چه چيزي اين پلنوم را از نظر شما ضروري کرد؟

 

بهرام مدرسي: پلنوم را من فراخوان دادم. اين درست است. دليلش مسايل بسيار متنوعي هستند که در مقابل سازمان جوانان قرار گرفته اند. مسايلي که همين امروز بايد به آنها جواب داد، جوابهايي که فردا ديگر دير خواهند بود و اين مستقيما بسته به موقعيتي است که اين سازمان پيدا کرده است. پلنوم براي شناختن اين مسايل و جواب دادن به آنها تشکيل شد.

موقعيت سازمان جوانان حکمتيست به يمن موفقيت هاي آن از يکطرف و قدرت و گستردگي جنبش جوانان از طرف ديگر، بسيار متفاوتتر از موقعيت يکسال گذشته آن است. اين سازمان ازيکطرف با ريشه هاي وسيع و عميقي که در ايران دارد، با مسايل بسيار حساس و مهمي روزانه درگير است و از طرف ديگر به يمن موقعيت ويژه جنبش جوانان در جنبش اعتراضي مردم عليه رژيم اسلامي، مسايل بسيار متنوع سياسي روزانه ديگري هم هستند که اين سازمان بايد به آنها جواب دهد. دو دست کار سياسي و دو دست جواب هستند که من تلاش کردم پلنوم را متوجه آن بکنم.

 

فواد عبداللهي: شما به دو دست مسايل سياسي و دو دست جواب اشاره کرديد. به نظر ميرسد که هر دو اين جواب ها و مسايل در واقع يک جواب و يک مسله باشد. اگر امکان دارد اينرا بيشتر باز کنيد.

 

بهرام مدرسي: حق داريد. در منتها عليه قضيه اين ها همه يک جواب و يک مسله هستند. صحبت من در مورد امروز بطور مشخص است. همانطور که در جواب سوال قبلتان اشاره کردم. سازمان جوانان حکمتيست چهره اي دوگانه دارد. از يکطرف محل تمرکز و تشکل فعالين حکمتيست است و از طرف ديگر سازماني سياسي است که بايد به مسايل عمومي تر جنبش جوانان پاسخ بگويد. اين جوابها در اين دوسطح امروز متفاوت هستند. مسايل فعالين اين سازمان در ايران که خود را حکمتيست ميدانند و از کادرها و فعالين جنبش حکمتيست ها هستند ديگر در چهارچوب سازمان جوانان قابل جواب نيست. در چهارچوب خود حزب و بطور مشخص کميته کل کشور حزب است که بايد جواب بگيرد. فعالين و کادرهاي سازمان جوانان، رفقايي هستند با مسايلي بسيار بغرنج تر و پيچيده تر و چند بعدي تر به نسبت مسايلي که علي العموم براي جنبش جوانان مطرح هستند. کادرهاي سازمان جوانان و فعالين آن در ايران، کادرها و فعالن جنبش حکمتيست ها هستند و به طبع آن مسايل آنها تنها محدود به جنبش جوانان و کار ما در اين جنبش نيست. اين ها همانطور که گفتم کادرهاي جنبش حکمتيست ها هستند، کادرهاي جنبش طبقه کارگر براي آزادي و برابري و کادرهاي کمونيست جامعه امروز ايران. بنابراين طبيعي است که مسايل اين رفقا و اين بخش از کار ما نميتواند فقط به جنبش جوانان محدود بماند. کل ماشين حزب بايد تلاش کند که به اين مسايل جواب دهد. کميته کل کشور حزب هم اساسا برهمين اساس و براي جواب دادن به اين مسايل تشکليل شده است. راستش حتي تنها کميته کل کشور حزب هم نميتواند به تنهايي جواب مسايل اين رفقا را بدهد، اين کار کل حزب است از ليدرش تا نشريات سراسريش و کل ماشين حزبي. روندي که ما امروز با آن روبرو هستيم نشان از گسترش وسيع و پردامنه اين جنبه از فعاليت هاي ما رادارد.

 

از طرف ديگر جنبش جوانان را داريم. جنبشي که خرخره رژيم اسلامي را چندين سال است که گرفته است. اين جنبش هم بخودي خود مسايل بسيار متنوعي را در مقابل خود دارد. جنبشي که روزانه بايد به سوالاتش به مشکلاتش و به مصافهايي که در مقابلش قرار گرفته دارد، جواب داد. اساسا خود جمع شدن اين سطح وسيع از کادرهاي حکمتيست بدور ما از سر جوابهايي است که تاکنون به اين مسايل داده ايم که حتما بايد ادامه يابند. جنبش جوانان به اين ترتيب با مسايل عمومي تري در سطح جامعه روبرو است، مسايلي که حتما بايد به آنها جواب داد، اين جوابها اما از من قبول کنيد که متفاوتند به نسبت جوابهايي که در قمست قبل به آنها اشاره کردم. بقول کورش که در پلنوم ما خوشبختانه شرکت داشت، جوابهاي ما به مسايل عمومي جنبش جوانان نقش توپخانه سراسري ما رادر اين جنبش دارد. توپخانه اي که مداما و روزانه کار ميکند و جواب ديگران را ميدهد و راه را براي گسترش صف کادرهاي حکمتيست ميکوبد و باز ميکند. ميبينيد که اين ها دو دست مسله و جواب هستند.

 

فواد عبداللهي: اين دو سطح کار و جواب چه ربط مستقيمي به آرايش رهبري سازمان جوانان دارد؟

 

بهرام مدرسي: تا قبل از پلنوم جواب دادن به هر دوسطح اين مسايل عليرغم وجود صفي از رفقاي کادر حکمتيست در رهبري سازمان جوانان، حول دبير اين سازمان که من بودم متمرکز بود. اين تمرکز تا آنجا که امکانش وجودداشت که به هردو جواب داد، عمل ميکرد. اما با گسترش کار ما و تمرکز دوگانه دبير اين سازمان بر هرو سطح مسايلي که بايد به آنها جواب دهد، ادامه کار به شکل گذشته نميتوانست به ضرر يکي و به نفع ديگري تمام نشود. به هر درجه که دبير سازمان بر جواب دادن به مسايل فعالين حکمتيست متمرکز ميشد، وقت و انرژي لازم را براي جواب دادن به مسايل سراسري تر جنبش جوانان را از دست ميداد و اين طبعا به ضرر ما بود. ما هم محتاج آن صف کادرهاي حکمتيست و آن ماشين حزبي محکمي هستيم که ستون فقرات دخالت حزب در اوضاع سياسي هستند، و هم محتاج توپخانه سراسري حکمتيست ها در جنبش جوانان. درنتيجه پيشنهاد من به پلنوم اين بود که انتخابات دبير را در دستور بگذاريم.

 

فواد عبداللهي: برخورد پلنوم به پيسنهاد شما چه بود؟

 

بهرام مدرسي: بسيار شورانگيز بود. رفقا با چشمان باز به اين واقعيت ها و اين موقعيت ويژه سازمان جوانان نگاه کردند و به استقبال آن رفتند. راستش من نگراني در اين رابطه نداشتم. وجود صف محکم کادرهاي حکمتيست در رهبري سازمان جوانان و تازه آن بخش از رهبري سازمان جوانان که امکان اين را دارد که به اسم و رسم خود اعلام وجود کند و نه آن بخش بسيار بسيار بزرگتري که در ايران امکان براز وجود علني را ندارد، به من اطمينان خاطر ميداد که اين کادرها و اين رهبران کاليبر کارهاي بسيار بزرگتري از آنچه که تاکنون انجام داده اند را دارند. به اعضاي هيت اجرايي و کميته مرکزي اين سازمان نگاه کنيد. تک تک اين رفقا همين امروز ميتوانند سازمانهاي سياسي بزرگ را رهبري کنند، کاليبرش رادارند، جسارتش را دارند و اين کاره هستند. ازطرف ديگر چه چيز شورانگيز تر از آنست که سازماني علنا نشان دهد که ميتواند رفقاي جوان را در بالاترين سطح مسوليت هاي موجود خود سازمان دهد؟ يکي از دلايل وجود سازمان جوانان همين هم هاست که صف جديد رهبران را تحويل جامعه بدهد. پلنوم به اتفاق آرا به رفيق جمال کمانگر راي اعتماد داد و بگذريد همينجا از طرف همه به او تبريک بگويم.

 

فواد عبداللهي: رابطه فعالين سازمان جوانان با شما چه تفاوتي خواهد کرد؟

 

بهرام مدرسي: تا آنجا که به فعالين ما در ايران برميگردد، تغييري در رابطه ما پيش نخواهد آمد، من اساسا براي تمرکز بر اين جنبه کار است که پيشنهاد انتخاب دبير جديد را به پلنوم دادم. اين رفقا کماکان با من در ارتباط خواهند بود. و طبيعي است اين تقسيم کار مستلزم رابطه بسيار نزديک کاري من با دبير جديد سازمان، رفيق جمال کمانگر است. ضمن اينکه من کماکان عضو هيت اجرايي اين سازمان هستم و تلاش خواهم کرد که کار را مشترکا بيشتر و بهتر جلو ببريم.

پس از اين پلنوم سازمان جوانان امکان اين را دارد که رهبريش تمام وقت به مسايل جنبش جوانان بپردازد، گره گاه هاي آن را جواب بدهد، آلترناتيو هاي نادرست را نقد کند و درست مثل گذشته کل جنبش جوانان را مخاطب خود قرار دهد. من بسيار خوشبينم.

 

فوادعبداللهي: نگاهي مجدد به ١٦ آذر داشته باشيم. کمي بيشتر از يک هفته به ١٦ آذر نمانده است. ارزيابيتان چيست؟ چه اتفاقي خواهد افتاد؟

 

بهرام مدرسي: قبلا هم گفته ايم که اين يک امکان است و بايد حداکثر استفاده را از آن کرد. بايد اين روز مبنايي براي اعلام شعارها و مطالبات جديد به جامعه باشد. بايد در اين روز اعتراض دانشجو يک نه بزرگ به کل آينده اي که براي انسان در ايران ميخواهند رقم بزنند، بگويد. فکر ميکنم که بحث در محافل دانشجويان در اين رابطه گرم است. بايد ديد که چه ميتوان کرد.

امسال طبق معمول هر ساله شروع کرده اند به سنگين کردن فضا در دانشگاه ها. دادن حکم به فعالين دانشجويي و حتي بخشا مجوز ندادن به بخشي از خود رژيمي ها در انجمن هاي اسلامي و غيره. ازطرف ديگر اعتراضات دانشجويان در سطح کشور هم وجود دارد. بيشتر به نظر ميسرد که فضاي سنگيني که در بخشي از دانشگاه ها وجوددارد نه از سر قدرت رژيم بلکه از سر اين است که مردم هنوز دارند توازن قواي بين خود و رژيم را برانداز ميکنند، خود اين ١٦ آذر ميتواند معياري در اين رابطه هم باشد. ظاهرا احمدي نژاد هم ميخواهد آن روز به دانشگاه تهران برود. بايد کاري کرد که از کرده خودش پشيمان بشود. رژيم احتمالا اگر احمدي نژاد به دانشگاه برود صف بزرگي از عربده کشان بسيجي و لباس شخصي را هم در آن روز در دانشگاه بسيج خواهد کرد. بايد ديد که چطور ميتوان سکه پولشان کرد.

فکر ميکنم که امسال بخصوص بايد بسيار آماده تر از سالهاي قبل عمل کنيم.