مصاحبه‌ای دررابطه با یکساله شدن حزب حکمتیست، کمونیست ماهانه سپتامبر ۲۰۰۵

 

 

کمونیست ماهانه: یک سال از تاسیس حزب حکمتیست گذشت، احساس شخصی تان چیست؟

 

بهرام مدرسی: تاسیس حزب حكمتیست برای من اتفاق عجیبی نبود. مدتها پیش از اینكه چپ فرقه ای و هپروتی این جدایی را به ما تحمیل كند، به یمن شركتم در هیت دبیران وقت به رهبری حمید تقوایی، ناظر عقب نشینی كه به كل سیما و حیات جنبش كمونیسم كارگری در حال تحمیل بود، بودم. طی جلسات متعددی كه این هیت دبیران داشت، قدم به قدم به این اقناع نزدیك و نزدیكتر میشدم كه راه و كار حكمتیست ها و به این اعتبار كمونیسم كارگری از این چپ پادرهوای پوپولیست جدا است. بارها به رفقای متعددی در آن زمان گفتم كه احساس میكنم دروازه ای باز شده است و سردم داران چپ سنتی كه سالها لب بسته بودند چهار نعل كل دستاوردهای منصور حكمت و كمونیسم كارگری را میخواهند باز پس بگیرند. به این اعتبار خود صرف جدایی ما از آن چپ و تاسیس حزب حكمتیستها برای من "غیر منتظره" نبود. راستش علیرغم تلاشی كه همه مان برای جلوگیری از این جدایی تحمیلی صورت دادیم، من احساسا و سیاستا به استقبال آن رفتم. میدانستم كه وظایفی كه جنبش كمونیسم كارگری برای انجام به عهده دارد با آن افراد و در آن چهارچوب دیگر غیر ممكن است. دردناك بود. ولی واقعیتی بود كه همانطور كه قبلا گفتم ماه ها پیش از جدایی ما و تاسیس حزب حكمتیست ها به آن رسیده بودم. پس از تاسیس حزب حكمتیست ها من سر سوزنی در درستی كاری كه كرده ایم شك نداشتم.

 

میدانستم كه باید كار گذشته را با انرژی بیشتری و طبعا با امكانات كمتری جلو برد. فكر میكنم كه آژیتاتور خوبی باشم ولی اینجا اهل تهییج نیستم و فكر هم میكنم در مقاطع حساسی مثل این مقطع با تهییج نمیشود انسانهای زیادی را حول سیاست خود گرد آورد، برای این عمیقترین اعتقاد و وقوف به كاری كه میخواهیم انجام دهیم لازم است. با همین اعتقاد و وقوف بعد از تاسیس حزب حكمتیست ها به خودم، به اطرافم و به كاری كه باید صورت بگیرد نگاه كردم. احساس میكردم كه دنیایی حرف برای گفتن دارم، احساس میكردم كه به اعتبار عقب نشینی كه به ما تحمیل شد و بعد از آن تاسیس حزب حكمتیست ها، دنیایی كار روی زمین مانده هست كه باید انجام داده شود. من فكر میكنم پیش از همه كل مباحثات آنروز را در اختیار رفقایی كه با من در ارتباط بودند قرار دادم. میدانستم كه همه این رفقا و حتی تعداد زیادی كه هنوز با حزب حمید تقوایی كار مشترك میكنند، نیروی بلقوه انسانی جریان حكمتیست ها هستند. میدانستم كه علیرغم تمام "انقلاب ایدﺋولوژیكی" كه این چپ پوپولیست علیه ما راه انداخته است باید این نیرو و این انسانها را از زیر دست و پای این چپ هپروتی بیرون كشید و راستش فكر میكنم به این اعتبار توانستم در آن مقطع تا آنجا كه امكانش را داشتم حق مطلب را ادا كنم.

من بعد از تاسیس حزب حكمتیست احساس قدرت عجیبی داشتم، این احساس را هنوز هم دارم. فكر میكردم و فكر میكنم كه بالاخره جمعی متحد كه میدانند چه میخواهند بكنند و چه باید بكنند؟ با هم هستند. میدانستم كه دیگر وقتم را با جواب دادن به بحثهای پا در هوای حمید تقوایی یا علی جوادی یا آذر ماجدی در هیت دبیران وقت تلف نمیكنم. میدانستم كه راندمان كار مفیدم صدها برابر بیشتر شده است و راستش با انرژی بیشتری بسیار بیشتری به استقبال كارها رفتم.

 

 

کمونیست ماهانه: در یک جمعبندی فشرده از فعالیت یکساله حزب، پیشرویها و کمبودها را چطور می بینید؟

 

بهرام مدرسی: امروز كه به یكسال گذشته نگاه میكنم به كاری كه كرده ایم افتخار میكنم. و فكر میكنم با همه مشكلاتی كه داشتیم كار هركولی را صورت دادیم، این اما برای امروز هنوز كافی نیست. ما از هیچ، حزبی را ساختیم كه دیگر همه آنرا بعنوان حكمتیست ها میشناسند و رد پایش را در همه جا میبینید. این درست مثل این است كه شما تیم فوتبالی را ظرف یكسال تشكیل داده باشید كه در بازی فینال جام جهانی شركت دارد. طبعا دیگر امروز صحبت كردن در مورد اینكه چه كردیم كه این تیم را به فینال رساندیم كافی نیست. امروز باید بیشتر در این مورد صحبت كرد كه چه باید كرد تا بازی نهایی و فینال را ببریم.

چهره ای كه این حزب از خودش نشان میدهد و یا نشان داده است به نظر من میگوید كه كی هستیم و چه میخواهیم. این حزبی است كه جرات دارد و به مردم میگوید، این كار را بكنید و آن كار را نكنید، دنبال فلانی بروید و از آن یكی حمایت كنید و جالبی داستان این است كه مردم هم به حرفش گوش میكنند. به مقاطع سیاسی یكساله گذشته نگاه كنید، بیشتر از هر نیروی سیاسی دیگری رد پای این حزب را میبینید. هنوز كم است؟ به نظر من هم هنوز بسیار بسیار كم است، مهم اینجا اما این است كه آن كسانی كه و یا آن نیرویی كه امروز بخودش جرات میدهد و رهبرانش را با نیروهای مسلح خودش به شهر مریوان میفرستد، آن نیرویی كه امروز كسی را از زندان رژیم بیرون میكشد، آن حزبی كه شعار و پرچمش وسط تهران بلند میشود، این حزبی است كه كالیبر رهبری میلیونها انسان را دارد. یكسال گذشته به نظر من كل این تصویر، هرچند هنوز نه به اندازه كافی بزرگ در مقابل جامعه قرار داده شد و این افتخار آمیز است. گفتم كه این تصویر هنوز به اندازه كافی بزرگ نیست و فكر میكنم همین به ما میگوید كه از این به بعد چه باید كرد؟ دروه یكساله گذشته برای ما دروه جمع كردن و تمرین و وارد میدان كردن آن تیم فوتبال بود. امروز اما دیگر باید به همه نشان دهیم كه این تیم آمده است تا استادیوم های ورزشی را فتح كند.

 

کمونیست ماهانه: مصافهای پیش روی حزب و اولویتهای دوره آتی به نظر شما کدامند؟

 

بهرام مدرسی: به نظر من ما باید تبدیل به حزبی بشویم كه تعداد اعضایش بسیار بسیار زیاد است، فكر میكنم كه باید به حزبی تبدیل شویم كه میلیونها انسان خواهان عضویتش هستند و اگر امروز امكان عضویت در آن را ندارند، فردا در توازن قوای دیگری به دفتر این حزب رجوع میكنند و رسما عضوش میشوند. فكر میكنم كه ما باید تبدیل به حزبی بشویم كه مردم را به چپ چپ و به راست راست میكند. مردم باورش دارند و به رهنمود هایش عمل میكنند. فكر میكنم باید "حكمتیست" بودن اسم رمز طرفداری از آینده ای زیبا و انسانی و امكان پذیر برای آن جامعه بشود. فكر میكنم كه جمع های حكمتیست باید از سر و كول آن جامعه بالا برود.

فكر میكنم كه در كنار همه اینها باید پایه های سیاسی و تﺋوریك حكمتیسم را بیشتر از هر زمان روشن اعلام كنیم. این كاری است كه اساسا به همت كورش و متاسفانه شاید تنها كورش دارد صورت میگیرد. فكر میكنم كه باید چنان استخوان بندی محكمی بسازیم كه اتفاقات حزب حمید تقوایی را دیگر تقریبا غیر ممكن بكند. فكر میكنم كه ساختن بدنه كادری محكمی از حكمتیست ها بیشتر از هرزمان ضروری شده است. فكر میكنم كه قدم به قدم باید در موقعیتی باشیم كه به مردم بگوﺋیم برای پیروزی از كجا باید گذشت و در پایان فكر میكنم كه برای انجام همه این "فكرمیكنم ها" محتاج حزب محكمی هستیم كه میداند این شاید آخرین امكانش برای رقم زدن تاریخ به نفع انسانیت در آن كشور باشد